:)


قول دادم ... قول دادم تا آخر همین هفته تصمیمم رو بگیرم ... باشم یا نباشم ... بمونم یا برم ... آره یا ... 


- شروع دفتر جدید زندگی :)

صد و بیست و ... ؟؟؟! ولش کن! یک یک یک!

سلااااممممم

من برگشتم ... بعد از نزدیک به 1 سال و نیم سکوت وبلاگنویسی :)

درگیر بووودم ... خیلی زیاد ... مهمتر از اوون دستم به نوشتن نمی رفت ...

می خوام بنویسم تا کمکم کنین ... این روزا ذهنم عجیب درگیره ...

خب کیا حاضرن؟؟؟ کیا از اینجا رد می شن؟؟؟؟ می خوام قصه ی زندگی این روزامو بگم :) 

...

اینجا چرا این شکلی شده  آدم احساس غربت می کنه خب ... 

صد و بیست و دوم ...

چند سال پیش بود ... یه روزی احساس کردم باید یه جا واسه گفتن حرفهام پیدا کنم... اومدم و این خونه رو ساختم ... کم کم با همسایه هام آشنا شدم ... دوستای خیلی خوبی پیدا کردم ... اونقدی که رابطمون از حالت مجازی حتی خارج شد ...

و حالا بعد از حدود 3.5 سال ... توی سن 27 سالگی و نزدیک نو شدن سال ... می خوام برم ...

نمی دونم دائمی یا موقتی ... اما می دونم که تو این زمان کمی باید دور شم ... شاید یه روز اومدم ... با یه عالمه حرف تازه ...

قول می دم مدام همتون رو بخونم :) ... اگه کاری هم باهام داشتین همین جا کامنت بذارین :) ... هر چند وقت یه بار چک می کنم :)

همتون رو دوست دارم :) به همتون عادت کردم ... عید همتون هم پیشاپیش مبارک :) سالی پر از عشق و شادی و سلامتی داشته باشین :) مواظب خودتون باشین عسلیا بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس ... خداحافظ


صد و بیست و یکم ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

صد و بیستم...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

صد و نوزدهم ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

صد و هجدهم ...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.